زندگی نامه
شیخ مصلح الدین سعدي شیرازي یکی از بزرگترین شعراي ایران است که بعد از فردوسی آسمان زیباي
ادبیات فارسی را با نور خود روشن ساخت و او نه تنها یکی از بزرگترین شعراي ایران بلکه یکی از
بزرگترین سخنوران جهان می باشد . ولادت سعدي در سالهاي اول سده هفتم هجري حدودا در سال
606 ه.ق در شهر شیراز میباشد .
خانواده اش از عالمان دین بودند و پدرش از کارکنان دربار اتابک بوده که سعدي نیز از همان دوران
کودکی تحت تعلیم و تربیت پدرش قرار گرفت ولی در همان دوران کودکی پدرش را از دست داد و
تحت تکفل جد مادري خود قرار گرفت .او مقدمات علوم شرعی و ادبی را در شیراز آموخت و سپس
در دوران جوانی به بغداد رفت که این سفرآغاز سفرهاي طولانی سعدي بود .او در بغداد در مدرسه
نظامیه مشغول به تحصیل شد که در همین شهر بود که به محضر درس جمال الدین ابوالفرج عبدالرحمن
محتسب رسید و از او به عنوان مربی و شیخ یاد می کند . پس از چند سال که او در بغداد به تحصیل
مشغول بود شروع به سفرهاي طولانی خود کرد که از حجاز گرفته تا روم و بارها با پاي پیاده به حج
620 آغاز و حدود سال 655 با بازگشت به شیراز رفت . سعدي سفرهاي خود را تقریبا در سال 621
به اتمام رساند که البته درخصوص کشورهایی که شیخ به آنجا سفر کرده علاوه بر عراق ،شام ، حجاز
که کاملا درست بوده ، هندوستان ، غزنین ، ترکستان و آذربایجان و بیت المقدس و یمن و آفریقاي
شمالی که ذکر کرده اند و اکثر این مطالب را از گفته هاي خود شیخ استنباط نموده اند ولیکن بنا بر نظر
٢
بسیاري از محققین به درستی آن نمی توان اطمینان کرد بخصوص اینکه بعضی از آن گفته ها با شواهد
تاریخی و دلایل عقلی سازگار نیست . شیخ شیراز دوستی محکمی با دو برادر معروف به صاحب
دیوان یعنی شمس الدین محمد و علاء الدین عطا ملک جوینی وزراي دانشمند مغول داشته و آن طور
که از سخنان شیخ معلوم است او به تصوف و عرفان اعتقاد داشته و شاید در سلسله متصوفه داخل شده
وهم چنین گفته اند که محلی که امروز مقبره او می باشد خانقاهش بوده است .نکته مهمی که باید ذکر
شود شهرت بسیاري است که این شاعر بزرگ هم در حیات خود داشت و هم بعد از وفاتش که البته
این نکته تازگی نداشته و در مورد شعراي دیگري نیز بوده است . اما آنچه که قابل توجه و ذکر است
این است که معروفیت سعدي فقط مختص به ایران نبوده حتی در زمان خودش به مرزهاي خارج ازا
یرا ن مانند هندوستان ،آسیاي صغیر نیز رسیده بود و خودش در چند جا به این شهرت اشاره داشته که
این شهرت سعدي معلول چند خاصیت است اول اینکه او زبان شیواي خود را وقف مدح و احساسات
عاشقانه نکرده ، دوم اینکه او شاعري جهانگرد بود و گرم و سرد روزگار را چشیده و تجارب خود را
براي دیگران با زیبایی و شیرینی بیان کرده و هم چنین وي در سخنان خود چه از نظر نثر و چه نظم از
امثال و حکایات دلپذیر استفاده نموده است و دیگر اینکه سعدي به شاعري شوخ طبع و بذله گو
معروف است که خواننده را مجذوب می کند و همه اینها دست به دست هم داده و سبب شهرت او
گردیده است .شیخ شیراز در دوران شاعري خود افراد معدودي را مدح کرده که بیشتر اتابکان سلغري
و وزراء فارس و چند تن از رجال معروف زمانش می باشد و بزرگترین ممدوح سعدي از میان
سلغریان اتابک مظفر الدین ابوبکر بن سعد بن زنگی است که سعدي در روزگار این پادشاه به شیراز
بازگشته بود و ممدوح دیگر سعد بن ابوبکر می باشد که سعدي گلستان را در سال 656 ه. ق به او
٣
تقدیم می کند و دو مرثیه نیز در مرگ این شخص نیز سروده است و از میان ممدوحان ، سعدي شمس
الدین محمد و برادرش علاءالدین عطا ملک جوینی را بیش از همه مورد ستایش قرار داده که مدایح او
هیچ شباهت به ستایشهاي دیگر شاعران ندارد چون نه تملق می گوید و نه مبالغه می کند . بلکه تمام
گفتارش موعظه و اندرز است و متملقان را سرزنش می کند و ممدوحان خود را به دادرسی و مهربانی
و دلجویی از فقرا و ضعفا و ترس از خدا و تهیه توشه آخرت و بدست آوردن نام نیک تشویق و
ترغیب می کند .این شاعر بزرگ در زمانی دار فانی را وداع گفت که از خود شهرتی پایدار به جا نهاد .
سال وفات او را بعضی 691 ه. ق ذکر کرده اند و گروهی معتقدند که او در سال 690 ه. ق وفات یافته
که مقبره او در باغی که محل آن نزدیک به سرچشمه نهر رکن آباد شیراز است قرار دارد .
ویژگی سخن سعدي
مهمترین ویژگی سخن سعدي چه در نثر و چه در نظم فصاحت و شیوایی و شیرینی کلام اوست و او
توانست ازطرفی زبان ساده و فصیح استادان قبل را زنده کند و هم چنین خود را از قید تصنعات عجیب
که درنیمه دوم قرن 6 و حتی در قرن 7 گریبانگیر شعر فارسی شده بود رهایی بخشد . از خصوصیات
شگفت انگیز سعدي در سخن ،آن دلیري و شهامتی است که در حقیقت گویی استفاده کرده است . در
دوران مغول و جباران دست نشانده که جز امارت و ریاست و هوسرانی چیزي در نظر نداشتند شیخ
بزرگ حقایق را به صورت نظم و نثر بدون هیچگونه ترس و بی پرده آشکار بیان کرد و چنان فریاد
کرد که در هیچ عصر و زمان کسی به این صراحت سخن نگفته و عجیب تر اینکه در همان هنگام تنها
به صاحبان قدرت و حکومت نپرداخته بلکه از قاضی فاسد و صوفی دنیا دار و عبادت و ریاضتی که از
٤
روي صدق و صفا نبوده و نظر به خلق و مردم نداشته خودداري نکرده و به قول خود او در این روزگار
دوبار عمر کرده و تجربه آموخته و اینک تجربه را به کار می برد و تمام اینها در سخنان شیرین و
زیباي خود بیان می کند .
معرفی آثار
آثار او به دو دسته منظوم و منثور تقسیم می شود که در آثار منثور او مشهورترین آنها که شاهکار
سعدي نیز می باشد گلستان است . در آثار منظوم که باز معروفترین و مشهورترین آنها بوستان می
باشد که این منظومه شعري در اخلاق و تربیت و وعظ و تحقیق سروده است و شامل 10 باب است که
عبارتند از 1 عدل 2 احسان 3 عشق 4 تواضع 5 وفا 6 ذکر 7 تربیت 8 شکر 9توبه 10 – مناجات و
ختم کتاب ، که شاعر تاریخ تمام شدن کتاب را در سال 655 ه .ق بیان کرده است که این کتاب را
شاعر قبل از بازگشت به شیراز سروده و آن را به عنوان یک ارمغانی به شهر خود آورده است و هم
چنین این کتاب را به ابوبکر بن سعد بن زنگی تقدیم کرده است .
2 مجموعه دوم ازآثار منظوم سعدي قصاید عربی است که کمتر از 700 بیت است که شامل : مدح ،
نصیحت و یک قصیده مفصل در مرثیه المستعصم بالله است 3 مجموعه سوم شامل قصاید فارسی در
موعظه و نصیحت و توحید و مدح پادشاهان و رجال معروف زمان خود می باشد
٥
4 چهارمین آثار او مرثیه هایی است که شامل چند قصیده در مرگ مستعصم بالله و ابوبکر بن سعد بن
زنگی و سعدبن ابوبکر و امیر فخرالدین ابوبکر است و یک ترجیع بند بسیار معروف در مرثیه اتابک
سعد بن ابوبکر
5 معلمعات و مثلثات
6 ترجیعات 7 طیبات 8 بدایع 9 خواتیم 10 غزل قدیم 11 صاحبیه که مجموعه اي است از بعضی
قطعه هاي فارسی وعربی که غالبا در مدح شمس الدین صاحب دیوان جوینی است که معروف به
صاحیبیه است 12 مجموعه اي از اشعار هزل و دو مثنوي انتقادي شیرین و چند غزل و رباعی است
13 رباعیات 14 مفردات ، و کلیات شیخ عنوانی است که به مجموعه آثار منظوم و منثور داده شده .
است که تمام این آثار را ابتدا خود شیخ جمع آوري و مرتب نمود ولی بعد از وفات شیخ شخصی به نام
علی بن احمد بن ابی بکر بیستون این آثار را مرتب و تنظیم کرد . کتاب گلستان زیباترین کتاب نثر
فارسی است و شاید بتوان گفت که در سراسر ادبیات جهانی بی نظیر است و داراي ویژگیهایی است که
در هیچ کتاب دیگري نیست . نثري است آمیخته به شعر یعنی براي هر شعر و جمله و مطلبی که به نثر
ادا شده یک یا چند شعر فارسی و گاهی عربی به عنوان شاهد آورده است . کتاب گلستان داراي 8
باب است که عبارتند از : 1 در سیریت پادشاهان 2 در اخلاق درویشان 3 در فضیلت قناعت 4 در
فوائد خاموشی 5 در عشق و جوانی 6 در ضعف و پیري 7 در تاثیر تربیت 8 در آداب صحبت
.آثار منثور دیگر او عبارت است از : 1 مجالس پنجگانه ، که شامل ذکر و مواعظ شیخ است . 2
رساله اي در پاسخ صاحب دیوان شمس الدین محمد جوینی و جوابهاي شیخ است . 3 رساله اي در
٦
عقل و عشق که سعدي به آن پاسخ گفته است . 4 نصیحهٔ الملوك که نصایح الملوك هم گفته شده که
رساله اي است در باب سی
احمد شاملو، شاعر، نویسنده، فرهنگ نویس، ادیب و مترجم ایرانی، در بيست و يكم آذرماه سال ۱۳۰۴ در تهران؛ در خانه ي شماره ي ۱۳۴ خیابان "صفیعلیشاه" به دنيا آمد. تخلص* او در شعر، "الف. بامداد" و "الف. صبح" بود. پدرش، "حیدر" نام داشت که تبار او به گفته ي شاملو در شعری از مجموعهی مدایح بیصله، به کابل برمیگشت؛ نام مادرش، "کوکب عراقی" بود. شاملو دورهی کودکی خود را به دليل شغل پدر که افسر ارتش بود، در شهرهایی چون "رشت"، "سمیرم"، "اصفهان"، "آباده" و "شیراز" گذراند؛ به همین دلیل شناسنامه ي او در شهر رشت گرفته شده است.
وي دوران دبستان را در شهرهای "خاش" و "زاهدان" و "مشهد" سپري كرد و از همان دوران به گردآوری مواد فرهنگ عامه پرداخت. او دوره ي دبیرستان را در شهرهاي "بیرجند" و "مشهد" و "تهران" گذراند و با به پايان رساندن سال سوم در دبیرستان "ایرانشهر" تهران، به شوق آموختن دستور زبان آلمانی در سال اول دبیرستان صنعتی ثبتنام کرد.
در اوایل دهه ي ۲۰ خورشیدی پدرش برای سر و سامان دادن به تشکیلات از هم پاشیده ي ژاندارمری به "گرگان" و "ترکمن صحرا" فرستاده شد. از اين رو شاملو همراه با خانواده به "گرگان" رفت و به ناچار در کلاس سوم دبیرستان ادامه ي تحصیل داد. وي در همان زمان در فعالیتهای سیاسی شمال کشور شرکت کرد و بعدها در تهران دستگیر شد و به زندان شوروی در رشت منتقل گردید. پس از آزادی از زندان با خانواده به رضائیه (ارومیه) رفت و تحصیل در کلاس چهارم دبیرستان را آغاز کرد. با به قدرت رسیدن پیشهوری و جبهه ي دموکرات آذربایجان به همراه پدرش دستگیر شد و به مدت دو ساعت جلوی جوخه ي آتش قرار گرفت تا از مقامهاي بالا کسب تکلیف کنند. سرانجام آزاد شد و به تهران بازگشت و برای همیشه ترک تحصیل نمود.
ازدواج نخست و چاپ نخستین مجموعه ي شعر
شاملو در سن بیست و دو سالگی، ۱۳۲۶، با "اشرف الملوک اسلامیه" ازدواج کرد. هر چهار کودک او، "سیاوش"، "سامان"، "سیروس" و" ساقی" نتيجه ي این ازدواج هستند. در همین سال، نخستين مجموعه ي اشعار او با نام "آهنگهای فراموش شده" به چاپ رسيد و همزمان کار در نشریه هايي مثل "هفته ي نو" را آغاز كرد.
وي در سال ۱۳۳۰ شعر بلند "بيست و سه" و مجموعه اشعار "قطع نامه" را به چاپ رساند و در سال ۱۳۳۱ به مدت دو سال، مشاوره ي فرهنگی سفارت مجارستان را به عهده داشت.
دستگیری و زندان
با کودتای ۲۸ مرداد در سال ۱۳۳۲ و بسته شدن فضای سیاسی ایران، پلیس مجموعه ي اشعار شاملو با نام "آهنها و احساس" را در چاپخانه سوزاند و با یورش ماموران به خانه ي او، ترجمه ي "طلا در لجن" اثر "ژیگموند موریس" و بخش عمده ي کتاب "پسران مردی که قلبش از سنگ بود" اثر "موریوکایی" با شماري داستان کوتاه نوشته ي خود شاملو و تمام یادداشتهای کتاب "کوچه" از بين رفت و با دستگیری "مرتضی کیوان"، نسخههای یگانه ای از نوشته هایش از جمله "مرگ زنجره" و "سه مرد از بندر بیآفتاب"، از سوي پلیس ضبط شد که دیگر هرگز به دست نيامد.
شاملو فرار كرد، اما پس از چند روز به دست ماموران در چاپخانه ي روزنامه اطلاعات دستگیر شد و به عنوان زندانی سیاسی او را به زندان موقت شهربانی و زندان قصر بردند. در زندان علاوه بر شعر، به نوشتن دستور زبان فارسی روي آورد و داستان بلندی به روش "امیر ارسلان" و "ملک بهمن" نوشت که در انتقال او از زندان شهربانی به زندان قصر از بین رفت. سرانجام شاملو در سال ۱۳۳۴ پس از یک سال و چند ماه از زندان آزاد شد.
ازدواج دوم و انتشار هوای تازه
شاملو در سال ۱۳۳۶ با "طوبی حائری" ازدواج كرد؛ دومين ازدواج او نیز مانند ازدواج نخست، مدت کوتاهی دوام آورد و چهار سال بعد، در ۱۳۴۰، از همسر دوم خود نیز جدا شد. در این سال با انتشار مجموعه اشعار "هوای تازه"، خود را به عنوان شاعری برجسته تثبیت [ =بر جاي داشت ] كرد. این مجموعه حاوی سبک تازه اي است و برخي از مشهورترين اشعار شاملو همچون "پریا" و "دخترای ننه دریا" در این مجموعه منتشر شده است. وي در همین سال به پژوهش در مورد اشعار "حافظ"، "خیام" و "بابا طاهر" روی آورد. پدر شاملو در همین سال فوت كرد. وي در سال ۱۳۴۰ هنگام جدایی از همسر دومش همه چیز از جمله برگههای پژوهشي کتاب کوچه را رها نمود.
فعالیتهای سینمایی و تهیه ي نوار صوتی
در سال ۱۳۳۸ شاملو اقدام جدیدی را مبني بر تهيه ي داستان "خروس زری پیرهن پری" برای کودکان آغاز كرد. وي در همین سال، فیلم مستند "سیستان و بلوچستان" را برای شرکت "ایتال کونسولت" تهيه كرد. این آغاز فعالیت سینمایی جنجالآفرین احمد شاملو بود. او به ويژه در نوشتن فیلمنامه و دیالوگنویسی پركار بود. در سالهای پس از آن و به ویژه با مطرح شدنش به عنوان شاعری نام آور، منتقدان گوناگون، حضور سینمایی او را کمرنگ دانستند. خود او میگفت:
"شما را به خدا نام آنها را فیلم نگذارید."
و برخي، شعر معروف او دریغا که فقر/ چه به آسانی/ احتضار فضیلت است را اين گونه تعبير مي كنند که فعالیتهای سینمایی او تنها برای امرار معاش بوده است. شاملو در این باره میگوید:
"کارنامه ي سینمایی من یک جور نان خوردن ناگزیر از راه قلم بود و در حقیقت به نحوی قلم به مزدی!"
وي در سال ۱۳۳۹ با همکاری "هادی شفائیه" و "سهراب سپهری"، اداره ي سمعی و بصری وزارت کشاورزی را بنا نهاد و به عنوان سرپرست آن سرگرم کار شد.
ازدواج سوم
شاملو در چهاردهم فروردین ۱۳۴۱ با "آیدا سرکیسیان" آشنا شد. این آشنایی تاثیر بسیاری بر زندگی او داشت و نقطه ي عطفی در زندگی او به شمار مي رفت. در این سالها شاملو در برتري کامل آفرینش هنری به سر میبرد و پس از این آشنایی دوره ي جدیدی از فعالیتهای ادبی او آغاز شد. آیدا و شاملو در فروردین ۱۳۴۳ ازدواج كردند و در ده "شیرگاه" (مازندران) اقامت گزيدند و تا آخر عمر در کنار يكديگر زندگی كردند. شاملو در همین سال دو مجموعه شعر به نامهای "آیدا در آینه" و "لحظهها و همیشه" را منتشر كرد و سال بعد نیز مجموعه ای به نام" آیدا، درخت و خنجر و خاطره" منتشر گرديد و در ضمن برای بار سوم، کار پژوهش و گردآوری کتاب "کوچه" آغاز شد.
در سال ۱۳۴۶ شاملو سردبیری قسمت ادبی و فرهنگی هفتهنامه ي "خوشه" را به عهده گرفت. همکاری او با نشریه ي "خوشه" تا ۱۳۴۸ که نشریه به دستور ساواک بسته شد، ادامه داشت. در این سال او به عضویت کانون نویسندگان ایران نیز در آمد. وي در سال ۱۳۴۷ پژوهش در مورد غزلیات حافظ و تاریخ زمان حافظ را آغاز كرد. نتیجه ي این پژوهش، بعدها به انتشار دیوان جنجالی حافظ به روایت او انجامید.
در اسفند ۱۳۵۰ شاملو مادر خود را نیز از دست داد. در همین سال برای پژوهش و تدوین کتاب "کوچه"، به فرهنگستان زبان ایران فراخوانده شد و به مدت سه سال در آنجا ماند.
سفرهای خارجی
شاملو در دهه ي ۱۳۵۰ نیز به فعالیتهای گسترده ي شعر، نویسندگی، روزنامه نگاری (از جمله همکاری با کیهان فرهنگی و آیندگان)، ترجمه، سینمایی (از جمله تهیه ي گفتار برای چند فیلم مستند به دعوت وزارت فرهنگ و هنر) و شعرخوانی خود (از جمله در انجمن فرهنگی گوته و انجمن ایران و امریکا) ادامه داد. در ضمن به مدت سه ترم به تدریس مطالعه ي آزمایشگاهی زبان فارسی در دانشگاه صنعتی پرداخت. در سال ۱۳۵۱ به دليل درمان آرتروز شدید گردن به پاریس سفر كرد تا تحت عمل جراحی قرار گیرد و سال بعد، ۱۳۵۲، مجموعه اشعار "ابراهیم در آتش" را به چاپ رساند. در ۱۳۵۴ دانشگاه رم او را فراخواند تا در کنگره ي "نظامی گنجوی" شرکت کند و از اين رو رهسپار ایتالیا شد. وي در همین سال فراخوان دانشگاه "بوعلی" برای سرپرستی پژوهشکده ي آن دانشگاه را به مدت دو سال پذيرفت.
در سال ۱۳۵۵ انجمن قلم و دانشگاه "پرینستون" او را برای سخنرانی و شعرخوانی فرا خواند و از همین رو رهسپار ایالات متحده شد. در این سفر، او به سخنرانی و شعرخوانی در" بوستون" و "برکلی" پرداخت و پیشنهاد دانشگاه "کلمبیای" نیویورک برای تدوین کتاب کوچه را نپذيرفت. وي همچنين با شاعران و نویسندگان نام آور جهان همچون "یاشار کمال"، "آدونیس"،" البیاتی" و "وزنیسینسکی" از نزدیک دیدار كرد. این سفر سه ماه طول كشيد و پس از آن شاملو به ایران بازگشت.
هنوز چند ماه نگذشته بود که او دوباره به عنوان اعتراض [ =خرده گيري ] به سیاستهای دولت ایران، کشور را ترک و به امریکا سفر كرد و طي یک سال زندگی در آنجا، در دانشگاههای گوناگوني سخنرانی نمود. وي در سال ۱۳۵۷ از آمریکا به انگلستان رفت و براي مدتی سردبیری هفتهنامه ي "ایرانشهر" در لندن را به عهده گرفت.
انقلاب و بازگشت به ایران
چند هفته پس از پیروزی انقلاب ایران و سقوط رژیم شاهنشاهی، شاملو به ایران باز گشت. در همین سال، نشر "مازیار"، نخستين جلد از کتاب "کوچه" را در برش و قالب وزیری منتشر كرد. شاملو در ضمن به عضویت هیات دبیران کانون نویسندگان ایران در آمد و به کار در مجله ها و روزنامههای گوناگون پرداخت. او در سال ۱۳۵۸ سردبیری هفتهنامه ي کتاب "جمعه" را به عهده گرفت كه با انتشار کمتر از چهل شماره از آن توقیف شد.
شاملو در این سالها مجموعه اشعار سیاسی خود را به صورت کتاب و نوار صوتی با نام "کاشفان فروتن شوکران" منتشر كرد. از جمله اشعار این مجموعه، "مرگ وارطان" است که شاملو گفت تنها برای فرار از اداره ي سانسور، "مرگ نازلی" نام گرفته و در حقيقت برای بزرگداشت "وارطان سالاخانیان"، مبارز کمونیست ایرانی بوده است.
از سال ۱۳۶۲ با بستهتر شدن فضای سیاسی ایران، چاپ آثار شاملو نیز متوقف گرديد. هر چند خود شاملو از تلاش باز نماند و کار ترجمه، تالیف و سرودن شعر را ادامه داد. وي در این سالها با همکاری همسرش آیدا، تمركز ويژه ي خود را بر کتاب "کوچه" نهاد و ترجمه ي رمان "دن آرام" را نیز بر عهده گرفت. تا آنکه ده سال بعد، با کمی بازتر شدن فضای سیاسی ایران، آثار شاملو به صورت محدود اجازه ي انتشار يافت.
او در سال 1367به آلمان سفر كرد تا به عنوان میهمان فراخوانده ي دومین کنگره ي بینالمللی ادبیات با نام "جهانِ سوم: جهانِ ما در ارلانگن آلمان و شهرهای مجاور" در این کنگره شرکت کند. عنوان سخنرانی شاملو در این کنگره، "من دردِ مشترکم، مرا فریاد کن!" بود.
در سال 1369، از سوي دانشگاه "UC" برکلی به عنوان میهمان به آمریکا سفر کرد. سخنرانی وی با نام "نگرانیهای من و مفاهیم رند و رندی در غزل حافظ"، واکنش گسترده ای در مطبوعات فارسی زبان داخل و خارج کشور داشت و مقاله هاي زیادی در نقد سخنراني شاملو نوشته شد. در این سفر دو عمل جراحی مهم روی گردن شاملو صورت گرفت؛ با این حال او چندین شب شعر برگزار كرد و همچنين به عنوان استاد میهمان یک ترم در دانشگاه" UC" برکلی دانشجویان ایرانی به تدريس زبان، شعر و ادبیات معاصر فارسی پرداخت. در سال ۱۳۷۰ پس از سه سال دوری از کشور، به ایران بازگشت و تا آخر عمر دیگر از کشور خارج نشد.
سرانجام
سالهای آخر عمر شاملو کم و بیش در انزوایی گذشت که به او تحمیل شده بود. از سویی تمایل به خروج از کشور را نداشت و در این باره گفت:
"راستش بار غربت سنگینتر از تاب و توان من است… چراغم در این خانه میسوزد، آبم در این کوزه ایاز میخورد و نانم در این سفرهاست."
از سوی دیگر، اجازه ي هیچگونه فعالیت ادبی و هنری به شاملو داده نمیشد و بيشتر آثار او از جمله کتاب" کوچه" سالها در توقیف مانده بودند. بیماری او نیز به شدت آزارش میداد و با شدت گرفتن بیماری مرض قندش و پس از آن که در بيستو ششم اردیبهشت ماه ۱۳۷۶، در بیمارستان ایران مهر پای راست او را از زانو قطع کردند روزها و شبهای دردناکی را پشت سر گذاشت. البته در تمام این سالها کار ترجمه و به ويژه تدوین کتاب "کوچه" را ادامه داد و گهگاه، شعر یا مقالهای از او در یکی از مجله هاي ادبی منتشر میشد. او در دهه ي هفتاد با شرکت در شورای بازنگری در شیوه ي نگارش و خط فارسی در جهت اصلاح شیوه ي نگارش خط فارسی فعالیت کرد و تمام آثار جدید یا تجدید چاپ شدهاش را با این شیوه منتشر کرد.
سرانجام در ساعت ۹ شب دوم مرداد ۱۳۷۹، چند ساعت پس از آنکه دکتر مداوا كننده اش، او و آیدا را در خانه شان در شهرک دهکده ي "فردیس کرج" تنها گذاشت، درگذشت. آرامگاه او در "امامزاده طاهر" کرج است.